رزناز، زيباترين گل دنيا

رزناز خانم گل خیلی کتاب خواندن را دوست دارد. و همیشه مدت زیادی رو با کتاب هاش صرف میکنه. و با صدای خوشگلش شروع به خوندن میکنه. خوشگل آنا, امیدوارم این عادت خودت را همیشه داشته باشی. ...

سلام برهمه چرا اینقدر به من نگاه می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   ...

به قول زن عمو جون(مامان آیناز و امیر رضا ) با اين كلاه و شنل عين پرنسس ميشي! ...

  ...

چرا نگراني عزيزم؟ عجب عكس بامزه اي! خاله رزناز جون يه بوس ميدي به آنا؟ شما شاهد رقص يك رقاص تركمن ميباشيد! در تابستاني كه گذشت.... آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ.... ...

رزناز خانوم گل آنا مي خواد به خاطر تمام روزهايي كه نتونسته بياد و برات بنويسه تا ميتونه از عكسهاي خوشگل شما اينجا بذاره. الهي آنا فداي رزنازش بشه. جينگيلي من! ني ني نوئل خوشگل مامان . چقدر تو ناز شدي! آقا طاها چرا اينقدر اخم كردي عزيزم؟ رزناز اذيتت كرده؟ خوشگل ناز نازي من از پبش نهال جون برگشته! و خيلي هم خوشحاله. قربونه اون چشات بشم من! خونه خاله فاطي يادت هست؟ اين عكس و گذاشتم يادمون بياد كه چقدر كوچيك بودي اندازه‌ي يك نخود!   ...

بعد از مدتها كه رزناز خانوم نمي تونست بياد و عكس هاي خودش رو توي وبلاگ قرار بده بالاخره تصميم گرفت به آنا اجازه بده كه چند تا از عكس هاشو اينجا بذاره. آخه رزناز خانوم خيلي دوست داره مستقل باشه و همه‌ي كارهاش رو خودش انجام بده و هر وقت كه آنا مي خواد بشينه پاي لب تاپ تا كاري انجام بده رزناز هرجايي كه باشه زود خبر دار ميشه و سر ميرسه! اينجوري : و به آنا دستور ميده كه بره كنار! اينجوري : تازه....... حتما متوجه شديد كه در اين مدتي كه رزناز نمي اومد اينجا مشغول يه كار خيلي مهم بوده! اگه گفتيد چي؟؟؟؟ آفرين درسته تا امروز رزناز 6 تا دندون خوشگل درآورده و الان ميتونه حسابي سيب گاز بزنه! ببينيد: ...

از آخرین باری که اینجا اومدم تا الان مدتی میگذره که شاید این مدت برای ما بزرگتر ها خیلی مهم نباشه اما می دونم که برای رزناز عزیزم مدت زمان طولانی بوده. رزناز من در این مدت یاد گرفته خوب بشینه, یاد گرفته چهار دست و پا وایسه و داره سعی می کنه که یاد بگیره چطور این کار رو به نحو احسن انجام بده. با روروک حسابی همه جای خونه رو میگرده و خیلی هم ذوق میکنه. تازه گل من داره غذا هم میخوره مدتی هست که داره فرنی میخوره! رزناز گلم عکس این پست همون عکسهایی هستند که قول داده بودم بذارم. دست خاله صونا ندرده. رزناز و طه دو تا نی نی خوشگل و ماه! ...

رزناز جون ما ديشب براي افطار خونه‌ي خاله رويا مهمون بوديم كه خاله رويا خيلي برامون زحمت كشيده بود و در ضمن براي شما هم يك عروسك خوشگل هديه كردند كه رزناز من هم خيلي از اين عروسك خوشش اومد و چند ساعتي باهاش بازي كرد. تازه خاله فريده و پسر ماهش طاها هم اونجا بودند كه اون‌ها هم ما رو خيلي شرمنده كردند و يك كتاب خوشگل براي رزنازم هديه دادند. و شماهم اينقدر با ديدن عكس‌هاي اين كتاب ذوق كردي كه نگو! پايين اين پست قسمتي از مقدمه‌ي اين كتاب رو گذاشتم كه مهمون هامون كه ميان اينجا بخونن. تازه خاله صونا هم چند تا عكس خوشگل از شما و طاها جون گرفتند كه قراره بدن بزارمشون تو وبلاگ. دستت درد نكنه خاله صونا جون. البته فعلاً اين عكس...

امروز دختر شجاع من يك مرحله ي ديگر از زندگي خود را با شجاعت تمام سپري كرد. دخترم با اينكه خيلي دردش گرفت ولي زياد گريه و زاري نكرد. تا الان هم فعلاً تب زيادي نداري. الهي من فداي اون خنده هاي زيبات بشم گل رز كوچكم. اين ها هم عكس هاي رزنازه وقتي آماده شده بود كه بره واكسن چهارماهگيش رو بزنه. ...